اعتماد ایجاد کنید و با رئیستان در مورد رفتارش صحبت کنید
همچنین کایلی نسبت به موقعیت چارلی حساس بود. او میگوید «این اولین باری بود که او به مقام مدیرعاملی میرسید و من فکر میکنم او غرق در همه چیزهایی بود که باید انجام میداد.من تلاش کردم خودم را جای او بگذارم و از دیدگاه او به همه چیز نگاه کنم.»کایلی میدانست که باید اعتماد چارلی را جلب کند، درحالیکه نشان میدهد که تغییر ذهن دائمی او اثری منفی بر تیم گذاشته است. ابتدا، او به چارلی بازخورد تحلیلی مشتریان را ارائه داد؛ بازخوردی که نشان میداد شروع محصول شرکت به خوبی بوده است.به آن معنا که به چارلی این اطمینان داده شود که تیم بر آنچه انجام شده بود به خوبی واقف بود.سپس، او با چارلی در مورد رفتارش صحبت کرد. او میگوید «این مساله شخصی نبود؛ اما من تلاش کردم تا جای ممکن مستقیم حرفم را بزنم.» یک بار دیگر او از دادهها برای اثبات نظرش استفاده کرد. «من به او نموداری از خروجی مهندسی سازمان نشان دادم و به او گفتم که فقدان تصمیمگیری او بر کارآیی آنها لطمه وارد میکند. اگر او مانع عملکرد افراد تیم شود، آنها نمیتوانند کارشان را انجام دهند.» کایلی موفق شد چارلی را وادار به محول کردن وظایف خود کند. او میگوید «چارلی در طول زمان دیده بود که همه چیز به آرامی پیش میرود؛ او به ما اطمینان کرد تا تصمیمات خوبی بگیریم.» کایلی پس از دو سال شرکت را ترک کرد و اکنون یک مدیر محصول در Work Market است؛ شرکتی واقع در نیویورک که کسبوکارها را به فریلنسرها متصل میکند.