نقش حیاتی منابع انسانی در استفاده صحیح از زمان، استعداد و انرژی کارکنان

 

امروزه این سرمایه‏های انسانی و نه سرمایه‏های مالی هستند که کمیاب‏ترین منابع محسوب می‏شوند. این سرمایه‏ها را می‏توان از سه جنبه زیر مورد بررسی قرار داد:

• زمان: ساعاتی که کارکنان به انجام وظایف‏شان مشغول هستند.

• استعداد: مجموعه مهارت‏ها، توانمندی‏ها و نبوغی که کارکنان در انجام وظایف‏شان به‌کار می‏گیرند.

• انرژی: میزان دلبستگی، اشتیاق و تمرکزی که کارکنان در حین انجام وظایف‏شان دارند.

تلفیق این سه عامل و تعاملاتی که بین آنها وجود دارد، تعیین‏کننده آن است که چگونه سرمایه انسانی به بهره‌وری و ارزش اقتصادی تبدیل می‏شود. ما با کمک واحد هوش اقتصادی که بازوی تحقیقاتی مجله اکونومیست محسوب می‏شود، پژوهشی انجام دادیم که در آن به بررسی میزان اثربخشی استفاده‏ شرکت‌ها از سرمایه‏های انسانی‏شان پرداختیم. در این پژوهش به این جمع‏بندی رسیدیم که بهترین شرکت‌ها (یک چهارم بالایی جدول) آنهایی هستند که در مقایسه با بقیه شرکت‌ها، بیش از ۴۰ درصد نیروی بهره‏ور تولید می‏کنند. برای برخی از این شرکت‌ها این مقدار در طول زمان چند برابر می‏شود که به آنها اجازه می‏دهد از نظر بهره‏وری نسبت به سایر رقبای خود به برتری قابل توجهی دست پیدا کنند. وقتی در نتایج این پژوهش عمیق‏تر شویم، می‏توانیم دریابیم در این دوران که بهره‏وری به هدفی دشوار تبدیل شده است، واحدهای منابع انسانی چگونه در کمک به شرکت‌ها برای جلوگیری از اتلاف سرمایه‏های انسانی نقشی کلیدی ایفا می‏کنند.

ابتدا با عامل زمان شروع می‏کنیم. ما در پژوهش خود دریافتیم که شرکت‌ها به‌طور متوسط ۲۱ درصد از نیروی بهره‏وری‏شان را در تعاملات تلف‏کننده زمان از دست می‏دهند. بهترین شرکت‌ها آنهایی بودند که توانسته‏اند این مقدار را به نصف کاهش بدهند. علل وقوع آن دسته از اتلاف‌های بهره‏وری که به زمان مربوط می‏شوند، تلفیقی از عوامل ساختاری و رفتاری است. از منظر ساختاری، واحدهای منابع انسانی نقش مهمی در کمک به رهبران کسب و کار برای ایجاد طراحی‏های سازمانی اثربخش ایفا می‏کنند که مواردی همچون اشکال سازمانی، سلسله مراتب‏ها، فرآیندها و سیستم‏ها را در برمی‏گیرد. بقیه اتلاف‌های بهره‏وری مربوط به عوامل رفتاری یا به تعبیر عام‏تر فرهنگی است. برای برطرف کردن این نواقص، شرکت‌ها نیاز دارند هنجارهای تصمیم‏گیری، گفتمان‏های حکمرانی، نظامات ارزشی، سیستم‏های بازخوردی و چگونگی تقویت، پاداش و تنبیه رفتارها در سازمان را مورد بازبینی قرار دهند. در این زمینه، واحد منابع انسانی می‏تواند حوزه‏هایی که اتلاف‌های بهره‏وری با منشا زمانی در آن رخ می‏دهند یا آن گونه که ما آن را می‏نامیم سنگینی سازمانی (Organizational Drag) را برای رهبران کسب و کار مشخص سازد. هر چند واحد منابع انسانی به تنهایی نمی‏تواند این مساله را حل کند، اما باید به این واحد به‌عنوان یک شریک مسوول در زمینه مقابله با اتلاف‌های زمانی نگریست.

مورد بعدی که در پژوهش‏مان آن را مورد بررسی قرار دادیم، استعداد است. مطابق یافته‏های ما بهره‏وری حاصل از به‌کارگیری صحیح استعدادها برای بهترین شرکت‌ها به‌طور متوسط ۲۹ درصد بالاتر از سایر شرکت‌ها بود. ما همچنین دریافتیم که شرکت‌های برتر (یک‌چهارم بالایی) ۱۶ درصد از استعدادهای‏شان را به‌عنوان استعدادهای برگزیده و دارای توانایی ایجاد تمایز در کسب‌وکار در نظر می‏گیرند، درحالی‌که این مقدار برای بقیه شرکت‌ها حدود ۱۴ درصد بود. یافته‏ مهم دیگر، میزان کارآیی به‌کارگیری استعدادها در نقش‏های حساس و در قالب‏های تیمی بود. استعدادهایی که به خوبی در تیم‏ها جایابی شده بودند و از سوی رهبران الهام‏بخشی که در به نتیجه رساندن تیم‏ها تبحر داشتند، هدایت می‏شدند، نقشی کلیدی در چند برابر کردن بهره‏وری سازمان‏شان داشتند. ما قویا بر این باور هستیم که واحدهای منابع انسانی با به‌کارگیری روش‏های پیشرفته و کلان داده‏ها می‏توانند در شناسایی و پرورش استعدادهای تمایزبخش نقشی مهم ایفا کنند و برای موفقیت واحد منابع انسانی در این زمینه ضروری است اطمینان حاصل شود استعدادها به درستی به‌کار گرفته شده و در تیم‏‏ها جایابی می‏شوند و تحت هدایت رهبران الهام‏بخش قرار می‏گیرند. در پایان عامل سوم یعنی انرژی را بررسی می‏کنیم. به‌طور متوسط برای کلیه شرکت‌ها، انرژی بیشترین سهم را در ایجاد نیروی بهره‏ور دارد. مطابق یافته‏های پژوهش ما، پرانرژی‏ترین کارکنان که ما آنها را ممتاز می‏نامیم، دو برابر کارکنان راضی و ۵۰ درصد بیشتر از کارکنان دلبسته بهره‏وری داشتند. هرچند عوامل مختلفی در الهام بخشیدن به کارکنان نقش دارند، واحد منابع انسانی با سه دسته از اقدامات فوری می‏تواند تفاوت محسوسی در این زمینه ایجاد کند:

• حذف سیستماتیک عواملی که موجب اتلاف زمان کارکنان و سخت‏تر انجام شدن کارها از سوی آنها می‏شوند.

• بازتعریف شیوه‏های انجام کارها و ایجاد یک محیط کاری که در آن دو دسته اهداف پاسخگویی و استقلال کاری به‌طور هوشمندانه‏ای متعادل شده‏اند.

• کمک به کارکنان برای مرتبط ساختن اهداف شخصی‏شان با اهداف کلان شرکت که البته باید از سوی رهبران الهام‏بخش حمایت و اجرا شود. ما باور داریم که رهبری الهام‏بخش نقش مهمی در پیاده‏سازی موفق طرح‌های مدیریتی دارد و مهارتی است که می‏تواند آموخته شده و پرورش داده شود.

واحدهای منابع انسانی نقشی کلیدی در آزادسازی انرژی به دام افتاده در سازمان‏ها دارند. اما برای ایفای صحیح این نقش کلیدی و کمک به بهبود عملکرد کسب و کارها و افزایش نرخ بازگشت سرمایه در حوزه سرمایه‏های انسانی، واحدهای منابع انسانی و رهبران آنها به برندینگ و جایابی مجدد واحد خود در سازمان نیاز دارند.

منبع: HBRa