حکایت مدیریتی (نقاط قوت و ضعف)

در زمان جنگ دوم جهاني در روسيه ايده‌اي به ذهن فرماندهان روسي براي نابود كردن تانك‌هاي آلماني رسيده بود به اين شكل كه به بدن سگهاي آموزش ديده مواد منفجره مي‌بستند كه زير تانك‌هاي آلماني بروند و در زمان قرار گرفتن سگ زير تانك چاشني عمل كرده و تانك منفجر شود. در ظاهر امر ايده خيلي خوب و عالي به نظر مي‌رسيد اما در ميدان واقعي جنگ، سگ‌ها به جاي تانك‌هاي آلماني به زير تانك‌هاي روسي رفتند و آنها را منفجر كردند!
فكر مي كنيد چرا؟ به اين دليل كه تانك هاي آلماني بنزيني شده بودند ولي تانكهاي روسي گازوئيلي بودند و سگها هم با تانك هاي روسي گازوئيلي آموزش ديده بودند. نقطه قوت سگ‌ها حس شامه آنها بود به همين دليل آنها طبق آموزشي كه ديده بودند تانكهاي گازوئيلي روسي را هدف قرار مي‌دادند.

در تبیین حکایت فوق باید گفت همیشه نقاط قوت و ضعف خود را به طور دقیق و درست تحلیل نمایید شاید مسائلی را که نقطه قوت خود میدانید برعکس نقطه ضعف شما باشند و همینطور نقاط ضعفی که در موقعیتی به بهترین و قویترین خصوصیت شما بدل گردند.

نقل از راهکار مدیریت

برچسب‌ها: حکایت مدیریتی, نقطه قوت, نقطه ضعف, تانک, راهکار مدیریت

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم مرداد 1393ساعت 12:29 توسط شهروز صبوری |