ترقی بیشتر حقوق بالاتر- برایان تریسی
ترقی بیشتر حقوق بالاتر- برایان تریسی یکی از هدفهایتان باید این باشد که بیشترین بهره را از خودتان و از شغلتان ببرید. تحقیقات نشان میدهد که رسیدن به یک حقوق پایین و رسیدن به یک حقوق بالا، یک اندازه زمان میبرد. باید همین امروز تصمیم بگیرید که بیشترین درآمد ممکن را داشته باشید.
۲۱ روش عالی برای اینکه حقوق بیشتر بگیرید و زودتر ترقی کنید – برایان تریسی
یکی از هدفهایتان باید این باشد که بیشترین بهره را از خودتان و از شغلتان ببرید. تحقیقات نشان میدهد که رسیدن به یک حقوق پایین و رسیدن به یک حقوق بالا، یک اندازه زمان میبرد. باید همین امروز تصمیم بگیرید که بیشترین درآمد ممکن را داشته باشید.
برایان تریسی، رئیس شرکت بین المللی برایان تریسی است که به عنوان یک شرکت مشاوره و آموزش در ۱۷ کشور مختلف فعالیت دارد. اما تریسی قبل از اینکه شرکت خودش را راهاندازی کند به هشتاد کشور سفر و در ۲۲ شغل مختلف کار کرده است. او بالاخره شروع کرد به یاد گرفتن روشهای افراد پیشرو که آنها را در این مقاله توضیح خواهد داد و با این کار زندگیش را عوض کرد.
با بکارگیری روشهایی که در این مقاله یاد میگیرید، برایان از ناکامی و شکست به جایی رسید که مدیر کل یک شرکت ۲۶۵ میلیون دلاری شد. او شخصاً به بیش از دو میلیون نفر آموزش داده که چطور شغل و زندگیشان را پربار کنند. خیلی از فارغالتحصیلان دورههای او به بالاترین ردهی سازمانهایشان رسیدهاند. با به کارگیری این روشها و راهحلهای قطعی، شما مسیر شغلیتان را کاملاً تغییر خواهید داد.
در این مطلب شما یک سری راهکارهای عملی، آزمایش شده ساده و مؤثر برای گرفتن حقوق بیشتر برای آنچه که انجام میدهید، یاد خواهید گرفت. یاد خواهید گرفت که چگونه به سرعت به مراحل بالاتری از مقام و مسئولیت ترقی کنید. این متدها و تکنیکها توسط پردرآمدترین و موفقترین افراد در جامعه ما استفاده شده است. وقتی که خودتان شروع به استفاده از آنها میکنید، زندگی به افراد متوسطی که در طی ۱۰ تا ۲۰ سال با حرکت آهسته بین جمعیت به دست میآورند، به دست خواهید آورد. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که ممکن است مرتکب شوید این است که فکر کند برای فردی به غیر از خودتان کار میکنید. ما از دوران استخدام مادامالعمری که به دوران استخدام به خاطر تواناییهایمان رسیدهایم. مهم نیست چه کسی چک حقوقی شما را امضا میکند، شما رئیس خودتان هستید، کاملاً مسئول هر قسمتی از شغلتان و زندگی شخصیتان هستید. در دراز مدت، شما تعیین کننده هستید که چقدر حقوق میگیرید و چه اتفاقاتی برایتان رخ میدهد. شما مسئول هستید.
۳% برتر آمریکاییها خودشان را دارای شغل آزاد میدانند، مهم نیست که کجا کار میکنند یا چه کسی چک حقوقیشان را امضا میکند. این نگرش داشتن شغل آزاد به آنها کمک میکند که برای شرکتشان ارزشمندتر شوند و در نتیجه بیشتر حقوق بگیرند و سریعتر ترقی کنند. از همین حالا خودتان را به چشم رئیس شرکت با یک کارمند یعنی خودتان ببینید. خودتان را مسئول فروش یک محصول یعنی خدمات خودتان، در بازار رقابتی بدانید. خودتان را به عنوان مشاور یا نماینده شرکتتان بدانید که مقدار پرداختی تعیین شده روزانه خودتان را توجیه میکنید.
سپس شروع به اجرای ۲۱ ایده عالی کنید که تمام افراد تندرو برای بیشتر حقوق گرفتن و سریع ترقی کردن، استفاده میکنند. آنها اینجا هستند.
شماره ۱: معلوم کنید دقیقاً چه میخواهید.
این احتمالاً مهمترین قدم است. وقت بگذارید و استعدادها و تواناییهای شخصیتان را بررسی کنید. به عمق وجودتان توجه کنید تا ببینید از انجام چه کاری لذت میبرید. چه کارهایی است که برایتان جالب است و بیشتر از همه توجهتان را جلب میکند؟ بهترین تجربهها و خوشایندترین لحظاتی که تا به حال سرکار داشتهاید چه بوده است؟
شما توسط طبیعت طوری طراحی شدهاید که کارها و فعالیتهای خاصی را فوقالعاده خوب انجام بدهید. از همان ابتدا برای موفقیت طرحریزی شدهاید. همین حالا درونتان منابع عمیقی از استعداد و توانایی دارید که هرگز تا به حال به آنها دست پیدا نکردهاید. این ظرفیت را دارید که بتوانید هر چیزی را که به فکرتان میرسد بشوید، داشته باشید و انجام بدهید. ولی باید این مسئولیت را بپذیرید که معلوم کنید دقیقاً چه
میخواهید و بعد دل و جانتان را به رسیدن به این هدفها بدهید.
تا آخر عمرتان در هرکاری که میکنید تفکر از صفر را به کار بگیرید. تفکر از صفر نیازمند این است که روی تمام تصمیمهای قبلیتان تا به حال خط بکشید و این سؤال را از خودتان بپرسید: “بین کارهایی که امروز انجام میدهم هیچ چیزی هست که اگر قرار بود دوباره شروعش کنم، با دانستن چیزهایی که الان میدانم، امروز دوباره به سراغش نمیرفتم؟”. این سؤال را تکرار میکنم؛ چون یکی از مهم ترین سؤالهایی است که میپرسید و جواب میدهید:” بین کارهایی که امروز انجام میدهید هیچ چیزی هست که اگر قرار بود دوباره شروعش کنید، با دانستن چیزهایی که الان میدانید، امروز دیگر به سراغش نمیرفتید؟”.
واقعیت این است که در دورانهای تلاطم و تغییرات سریع، مثل امروز و باقیماندهی عمرتان، همیشه حداقل یک جواب برای این سوال پیدا خواهید کرد. تفکر از صفر را برای شغل فعلیتان به کار بگیرید. با دانستن چیزهایی که الان میدانید، آیا دوباره این شغل را با شرایط و اوضاع فعلی قبول میکنید؟ آیا کار کردن برای رئیس فعلیتان را قبول میکنید؟ آیا برای این شرکت، در این صنعت، با این حقوق یا در این پست کار خواهید کرد؟ اگر جوابتان «نه» است، سوال بعدی این است که «چطور و با چه سرعتی این شرایط را عوض کنم؟»
برای اینکه تصمیم بگیرید چه میخواهید، تصور کنید هر شغلی میتوانید داشته باشید. تصور کنید هر شغل و پستی برایتان ممکن است. تصور کنید شغلی وجود دارد که واقعا هر ساعت و هر روز از انجامش لذت
میبرید. یکی از بزرگترین رموز موفقیت این است که معلوم کنید واقعا از انجام چه کار یا کارهایی لذت میبرید و بعد شغلی پیدا کنید که شامل آن کار یا ترکیبی از آن کارها باشد.
تقریباً همیشه اینطور است که با انجام کاری که خوشحالتان میکند و کاری که شما را سرشار از خوشی و رضایت میکند، بیشتر حقوق میگیرید و سریعتر ترقی میکنید.
در واقع اگر کارتان واقعا خوشحالتان نمیکند، هیچ وقت نمیتوانید مسئولیت، شور و از خود گذشتگی لازم را پیدا کنید که بر سختیها، چالشها و موانعی که در هرکار و شغلی وجود دارد، غلبه کنید.
ممکن است مجبور شوید تلاش زیادی بکنید و به اشتباه سراغ خیلی از کارها بروید تا بالاخره حرفهی مناسب را برای خودتان پیدا کنید. ولی شروعش از اینجا است که بنشینید و معلوم کنید واقعا چه
میخواهید و بعد دست به کار شوید.
شماره ۲: صنعت درست و شرکت درست را انتخاب کنید.
همانطور که میدانید بعضی صنایع درحال رشد و توسعه هستند و هزاران نفر را جذب خود میکنند. این صنایع، بخصوص در زمینهی تکنولوژی پیشرفته، فرصتهای فوقالعاده ای برای مردان و زنانی ارائه میکنند که میخواهند سریعتر از افراد عادی رشد کنند.
هم دائماً نیروی جدید استخدام میکنند تا جایگزین نیروهایی شوند که از دست میدهند، اما در نتیجهی اتوماسیون، تکنولوژی، تغییر اولویتهای مشتری و رقابت، بعید است این صنایع در سالهای آینده رشد بکنند.
پس اولین کارتان این است که در شروع، صنایع با رشد سریع را از صنایع با رشد کند، تفکیک کنید. پیشرفتی که میتوانید در جهت حقوق بیشتر و ترقی سریعتر در یک صنعت با رشد سریع طی چند سال داشته باشید، بیشتر است از پیشرفتی که طی پنج یا ده سال در یک صنعت با رشد کند دارید.
خودتان را به صورت یک سرمایهی ارزشمند (مثل پول) ببینید و بازار را به صورت جایی ببینید که
میخواهید خودتان را درآن سرمایهگذاری کنید تا بیشترین بازده را از انرژی ذهنی، احساسی و فیزیکیتان بگیرید. وقتی پای اختصاص دادن زندگی و کارتان به یک شرکت بخصوص در یک صنعت بخصوص در میان است، کاملاً خودخواه باشید.
وقتی کار درست را در شرکت درست پیدا کردید، آن وقت دل و جانتان را به این بدهید که آن کار را عالی انجام بدهید. این کار شما را در موقعیتی عالی قرار میدهد که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید.
شماره ۳: رئیس خوبی انتخاب کنید.
این یکی از مهمترین تصمیمهایی است که میگیرید. انتخاب رئیس خوب میتواند به مسیر شغلیتان کمک کند و همچنین بیشتر از هر چیز دیگری کمک کند که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید. در واقع باید به پذیرفتن یک شغل به چشم یک ازدواج نگاه کنید که رئیستان همسر کاریتان است. او تأثیر
فوقالعادهای روی میزان حقوقتان، میزان لذتی که از کار میبرید، سرعت ترقیتان و تمام بخشهای دیگر زندگی کاریتان دارد.
وقتی به دنبال کار میگردید باید به دقت با رئیستان مصاحبه کنید تا مطمئن شوید از همان آدمهایی باشد که از کارکردن با آنها لذت میبرید. کسی باشد که به او احترام میگذارید و تحسینش میکنید. کسی باشد که صمیمی و حامی باشد و بتوانید به او متکی باشید که کمکتان کند در مسیر شغلیتان با حداکثر سرعت پیش بروید.
بهترین رؤسا خصوصیات مشخصی دارند. اول اینکه بسیار درستکار هستند. وقتی قولی میدهند، به آن پایبند میمانند. وقتی میگویند کاری را میکنند، دقیقاً همانطور که گفتهاند عمل میکنند. وقتی به شما قول میدهند در حقوقتان تجدید نظر یا آن را اضافه کنند، درهمان زمانی که قولش را دادهاند آن را به انجام میرسانند.
همچنین بهترین رؤسا وظایفتان را بسیار واضح برایتان شرح میدهند. بهترین رؤسا در مورد کارمندانشان بسیار دلسوز و مهربان و با ملاحظه هستند. همانطور که به عنوان یک کارمند به شما علاقه دارند به شخص شما نیز علاقه داشته باشند. آنها میخواهند دربارهی زندگی شخصی، خانواده، همسر و فرزندانتان بدانند. میخواهند دربارهی چیزهایی بدانند که مورد توجه شما است و روی احساس و تفکرتان درسرکار تأثیر
میگذارد. معنیش این نیست که یک رئیس خوب باید پدر یا مادر معنوی و یا دایهی شما باشد، بلکه یک رئیس خوب شما را به عنوان یک انسان کامل میبیند که یک زندگی کاری هم دارد. همیشه میتوانید کیفیت رابطهتان با رئیستان را از اینجا تشخیص بدهید که چقدر راحت میتوانید درباره چیزهایی که ناراحتتان میکند با او صادقانه، بی پرده و صریح صحبت کنید. وقتی میبینید رئیستان دارد میآید، به جای اینکه عصبی و نگران بشوید، خوشحال و دلگرم میشوید. شاید بهترین معیار این باشد که وقتی با رئیس خوبی کار میکنید، سرکار زیاد میخندید. به شما خوش میگذرد و به عنوان یک کارمند و به عنوان یک شخص،احساس با ارزش بودن و مهم بودن میکنید.
کار کردن برای یک رئیس عالی، یک راه عالی برای بیشتر حقوق گرفتن و سریعتر ترقی کردن است و از این رئیسها عالی هم فراوان است.
شماره ۴: رفتار مثبت را درخود ایجاد کنید.
مهم نیست که چقدر زرنگ یا ماهر هستید، به هر حال حداقل ۸۵% از موفقیتتان درسرکار به نگرش و شخصیتتان بستگی دارد. پیشرفتتان، میزان حقوقی که میگیرید و سرعت ترقیتان عمدتاً از این تعیین میشود که مردم چقدر دوستتان دارند و میخواهند به شما کمک کنند.
کسانی که مثبت، سرزنده و خوش بین هستند همیشه نسبت به آدمهای بهانهگیر، بدبین و منفی، دوست داشتنیتر و ارزشمندتر محسوب میشوند. به عنوان مثال یکی از مهمترین عوامل موفقیت شغلیتان این است که به عنوان عضو یک تیم چقدر کارآیی دارید. حقوق و ترقیتان به این بستگی دارد که در هر مرحله ازکارتان تا چه حد درخدمت تیم هستید. و کسانی بهتر از همه در خدمت تیم هستند که سرزنده، مثبت و حامی دیگران باشند. این افراد همدلی و ملاحظهی فراوان دارند. از آن کسانی هستند که دیگران دوست دارند دور و بر آنها باشند و کمکشان کنند.
تحقیقات نشان میدهد که برای یک شخص مثبت سرزنده همیشه احتمال بالاتری هست که بیشتر حقوق بگیرد و سریعتر ترقی کند. مافوقهایش که میتوانند حرفهی او را جلو بیندازند، راحتتر به چنین شخصی توجه میکنند.
به علاوه همکاران و کارمندان یک شخص مثبت هم طرفدار او هستند. انگار که یک فشار رو به بالا وجود دارد که یک شخص مثبت را با سرعتی بیشتر به جلو میراند.
یک معیار مهم نگرش ذهنی مثبت این است که کارآییتان تحت تنش چطور است. وقتی اوضاع خوب پیش میرود همه میتوانند مثبت باشند ولی وقتی با مشکل و مانع روبهرو میشوید است که به خودتان و دیگران نشان میدهید ذاتتان چیست. حتماً شنیدهاید که میگویند «مرد آن است که درکشاکش درد، سنگ زیرین آسیاب باشد».
کسی که نگرش ذهنی مثبت دارد درهرکس و هر موقعیتی به دنبال چیزی خوب میگردد، به دنبال چیزی مثبت و سازنده میگردد. خبر خوب هم این که نگرش ذهنی مثبت چیزی است که با تمرین هر روزه بخصوص بیشترین نیاز را به آن دارید، میتوانید یاد بگیرید.
شماره ۵: یک تصویر مثبت از خودتان ایجاد کنید
خیلی عجیب است که چه افراد زیادی همیشه راه پیشرفت خودشان را سد میکنند چون هیچ کس آنها را کنار نکشیده و بهشان نگفته که ظاهر بیرونیشان در بیشتر حقوق گرفتن و سریعتر ترقی کردنشان چقدر تأثیر دارد.
من شخصاً سالها روی تصویر حرفهای تحقیق کردهام. دهها کتاب و مقاله خواندهام و به هزاران نفر دربارهی تصویر حرفهای آموزش دادهام. میتوانم با اطمینان به شما بگویم که ظاهرتان تأثیر عمدهای بر این دارد که تا کجا پیشرفت میکنید و با چه سرعتی به آنجا میرسید.
اولین قانون این است که باید همیشه درکار و درشرکتتان لباسی شایستهی موفقیت بپوشید. به افراد رده بالای صنعتتان نگاه کنید. در روزنامهها و مجلهها به عکس مردان و زنانی نگاه کنید که ترفیع گرفتهاند و به جایگاه مسئولیت و حقوق بالاتر رسیدهاند. از پیشروها سر مشق بگیرید، نه از دنبالهروها.
رنگها و ترکیب رنگهای خاصی هستند که در کسبوکار بیشتر مورد پسند قرار میگیرند. یک کتاب خوب دربارهی تصویر حرفهای بخرید و از اول تا آخر بخوانید و در حرفهتان توصیههای آن را به کار بگیرید. قانونش این است: «اگر آدم آیندهداری هستید، مثل یک آدم بیآینده لباس بپوشید». مثل کسی لباس بپوشید که قرار است به جایی برسد.
وقتی دقت میکنید که خوب لباس بپوشید، به چشم هر کسی که میتواند تأثیر مثبتی بر حرفهتان داشته باشد برجسته میشوید و بهتر به نظر میآیید. یادتان باشد که شرکتها کارمندانی میخواهند که به مشتریهایشان و مدیران بانکشان نشان میدهند و به آنها افتخار کنند. باید مثل کسی به نظر بیایید که یک مدیر افتخار کند به عنوان نمایندهی شرکتتان به یک مدیر دیگر معرفی کند.
قانونش این است که همیشه تلاش کنید سرکار مثل یک برنده به نظر بیایید. مثل یک شخص ارزشمند و مهم به نظر بیایید. مثل شخصی با آیندهی درخشان به نظر بیایید که در این شرکت به جایی خواهد رسید.
هر چه هم که دیگران بگویند، انسانها بسیار تحت تأثیر لباس دیگران قرار میگیرند. هدف شما این است که طوری لباس بپوشید که در هر موقعیت کاری، واقعاً خوب به نظر بیایید. یادتان باشد که شما شخص فوقالعادهای هستید و یک آیندهی فوقالعاده پیش رویتان دارید. پس مهم است که هر کسی شما را دید، همان باور اولی که شما را دید و همیشه بعد از آن این حقیقت را بفهمد.
شماره ۶: زودتر شروع کنید، سختتر کار کنید و دیرتر بروید.
در خودتان روحیهای پرکار ایجاد کنید. اینکه به عنوان یک شخص بسیار بسیار سخت کوش وجهه پیدا کنید، سریعتر از هر چیز دیگری توجه افراد مهم زندگی کاریتان را به شما جلب میکند.
همه میدانند سخت کوشها چه کسانی هستند. در هر شرکت باارزشی، سخت کوشترینها بیشترین احترام را دارند. آنها به یک دلیل خیلی ساده، بیشترین حقوق را میگیرند و سریعتر از همه ترقی میکنند، دلیلش این است که در زمان کوتاهتر، کار بیشتری را به انجام میرسانند. برای شرکت ارزش بیشتری دارند. الگوی بهتری هستند. از جمله افرادی هستند که رؤسا به آنها افتخار میکنند و بیشتر از هرکس دیگری
میخواهند در شرکت نگهشان دارند.
قانونش این است که «برای اینکه یکی از موفقترین افراد نسلتان بشوید، فقط نیاز به روزی دو ساعت اضافه کاری دارید». برای این دو ساعت اضافه کار هم فقط کافی است یک ساعت زودتر بیایید و یک ساعت هم دیرتر بروید. در اکثر موارد این کار فقط کمی به مشغلههای روزتان اضافه میکند، اما به مسیر شغلیتان فوقالعاده سرعت میدهد.
افراد برتر در هر زمینهای، ساعتهای بیشتری نسبت به میانگین افراد کار میکنند. در واقع ۱۰% بالای پردرآمدها، هفتهای ۵۰ تا ۶۰ ساعت کار میکنند. زود سرکار میآیند و سریعاً به سراغ مهمترین کارشان میروند. تمام روز را بیوقفه کار میکنند. با همکارانشان مشغول گپ زدن و درد و دل نمیشوند. هدف شما هم باید همین باشد. تمام وقتی که سرکار هستید را کار کنید. برای دادن لباسهایتان به خشکشویی نروید، تلفن شخصی نزنید، روزنامه نخوانید و دربارهی مسابقهی فوتبال یا برنامهی تلویزیونی جدید گپ نزنید. تمام وقتی که سرکار هستید را کار کنید.
تصور کنید شرکتتان قرار است یک مؤسسهی دیگر را بیاورد تا همه کارمندان را ارزیابی و از سخت
کوشترین تا تنبلترین ردهبندی کند. هدف شما این است که در این رقابت برنده بشوید. کار شما این است که در کمتر از ۱۲ ماه به عنوان سختکوشترین فرد در کل شرکت ردهبندی بشوید. این بیشتر از هر کار دیگری که بتوانید انجام بدهید به شما کمک میکند که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید.
وقتی کسی سعی میکند حواستان را از کارتان پرت کند، با خوشرویی لبخند بزنید و بگویید: «خوب، دیگر باید برگردم سرکارم». این کلمات را بارها و بارها تکرار کنید: «برگردم سرکارم. برگردم سرکارم. برگردم سرکارم.» اگر کسی خواست صحبت یا اختلاط کند به او بگویید باید برگردید سرکارتان و خوشحال میشوید آخر روز با او گپ بزنید. تمام وقتی که سرکار هستید را کار کنید.
شماره ۷: خود را جلو برانید
واقعیت این است که زندگی یک مسابقه است. شما با تمام کسانی که میخواهند بیشتر حقوق بگیرند و سریعتر ترقی کنند در رقابت هستید. یک مسابقه در جریان است و شما هم درآن هستید. کارتان این است که خودتان را جلوی صف بکشانید و سریعتر از بقیه پیش بروید.
خوشبختانه راههای قطعی و امتحان شدهای برای جلو افتادن هست. یکی از مهمترین راهها این است که همیشه درخواست مسئولیت بیشتر بکنید. برای هر مأموریتی داوطلب بشوید. حداقل یک بار درهفته پیش رئیستان بروید و درخواست مسئولیت بیشتر بکنید.
بیشتر افراد در دنیای کار فقط کاری را میکنند که از آنها خواسته شده است. ولی شما قرار نیست اینطور باشید. کار شما این است که دائماً درخواست بیشتر بکنید. وقتی هم مسئولیت جدیدی به شما داده شد، آن را سریع و قابل اطمینان انجام بدهید.
به عنوان کسی مشهور شوید که اگر بخواهند کاری سریع انجام شود، آن را به شما میدهند. معروف شدن به سرعت و قابلیت اطمینان، بیشتر از اکثر چیزهای دیگر به شما کمک میکند که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید.
از آن افرادی باشید که رئیستان بتواند رویتان حساب کند که کار را سریع تمام کنید. هر کار که لازم است بکنید و با هر کار محوله طوری برخورد کنید که انگار یک امتحان است که آیندهی حرفهایتان به آن وابسته است.
شماره ۸: چیزی که میخواهید را درخواست کنید
این یکی از مهمترین اصول موفقیت است که میتوانید به کار بگیرید تا حرفهتان را در مسیر پیشرفت سریع قرار بدهید. آینده مال آنهایی است که درخواست میکنند. آینده مال آنهایی نیست که مینشینند و دعا و آرزو میکنند که زندگی و کارشان بهتر شود. آینده مال کسانی است که پا پیش میگذارند و چیزی را که میخواهند درخواست میکنند. اگر هم آن را نگیرند، دوباره و دوباره درخواست میکنند تا بالاخره آن را بگیرند.
از رئیستان سوال کنید که باید چه کار کنید تا شرایط افزایش حقوقتان را پیدا کنید. اگر ندانید دقیقاً چه کاری باید بکنید تا بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید، هر چقدر هم که به سختی کار کنید فایدهای ندارد. وضوح ضروری ست. پیش رئیستان بروید و سؤال کنید و اگر برایتان واضح نشد، دوباره سؤال کنید.
اگر میخواهید حقوقتان اضافه شود، باید آن ر ا درخواست کنید. نحوهی درخواست کردن هم این اینطور است که برای مبلغی که میخواهید بگیرید یک پرونده درست میکنید، درست همانطور که وکلا پرونده درست میکنند. به جای اینکه شما هم مثل اکثر افراد بروید و بگویید احتیاج به پول بیشتر دارید، از راهحل متفاوتی استفاده کنید. کارهایی را که دارید انجام میدهید و تجربهها و تواناییهای اضافی را که کسب کردهاید فهرست کنید. تأثیر مالی کارتان بر کارکرد کلی شرکت و نقشتان به عنوان یک کارمند برتر را توضیح میدهید. بعد همهی این اطلاعات را به رئیستان ارائه میکنید و میگویید که بر مبنای آن درخواست مبلغ مشخصی افزایش حقوق ماهیانه یا سالیانه دارید. در خیلی مواقع درخواست کردن به نحوی هوشمندانه برای گرفتن افزایش حقوق کافی است.
بعضی مواقع کمتر از چیزی که درخواست کرده اید میگیرید. اگر اینطور شد، بپرسید چه کار باید بکنید تا بقیه ی افزایش حقوقی که درخواست کرده اید را هم بگیرید.
اگر درخواستتان برای افزایش حقوق رد شد، بپرسید دقیقاً چه کار باید بکنید تا افزایش حقوق
درخواستیتان را بگیرید و این افزایش حقوق دقیقاً چه زمانی قابل پرداخت خواهد بود. دقیق و واضح باشید و از درخواست کردن نترسید.
البته باید مؤدبانه، بااحترام، گرم و دوستانه درخواست کنید. با گشادهرویی درخواست کنید. امیدوارانه درخواست کنید. با اطمینان درخواست کنید. و مصرانه درخواست کنید. ولی حتماً درخواست کنید.
آینده متعلق به آنهایی است که درخواست میکنند و هرچه بیشتر چیزهایی را که میخواهید درخواست کنید، احتمال بیشتری دارد که آنها را به دست بیاورید. فقط یک بار امتحانش کنید و تعجب خواهید کرد.
شماره ۹: از درست کاریتان مثل چیزی مقدس محافظت کنید
شخصیت شما ارزشمندترین سرمایهتان است. معیاری است که دیگران برای ارزیابی شما جهت حقوق بیشتر یا ترفیع سریعتر، از آن استفاده میکنند.
کلید شخصیت، صداقت است. درهر شرایطی،هر اتفاقی هم که بیفتد، همیشه راست بگویید. اگر قولی دادید، سرآن بمانید. اگر وعدهای دادید، به آن عمل کنید. وقتی میگویید کاری را میکنید، حتماً به هر قیمتی که شده آن را انجام بدهید.
یک بخش مهم دیگر شخصیت، وفاداری است. وفاداری نداشتن، یکی از بزرگترین اشتباههایی است که یک نفر میتواند درکسب و کار مرتکب شود. وقتی وفادار هستید، هرگز از شرکتتان، رئیستان، محصول و خدماتتان یا هیچ چیز دیگری دربارهی کارتان شکایت نمیکنید، ایراد نمیگیرید یا بدگویی نمیکنید. حتی اگر به دلیلی ناراضی باشید، آن را برای خودتان نگه میدارید. همیشه پشتیبان کسانی هستید که با آنها کار میکنید و به کسی که حقوقتان را میدهد وفاداری کامل نشان میدهید.
شکسپیر درجایی نوشته است «نسبت به خویش درستکار باش و در آن صورت همانطور که نسبت به آمدن روز پس از شب یقین داری،مطمئن باش که نسبت به هیچ کس نادرستی نخواهی کرد.» نسبت به خودتان درستکار باشید و بعد نسبت به همه افراد دور و برتان درستکار باشید. همیشه درزندگی با خودتان و با دیگران صداقت داشته باشید. هرگز به خاطر هیچ چیز از درست کاریتان نگذرید.
خبر خوب اینکه وقتی در درون و برون با درستکاری کامل زندگی کنید، احساس فوقالعادهای نسبت به خودتان پیدا میکنید. اعتماد به نفستان بیشتر میشود و خودباوریتان بالاتر میرود. احساس میکنید مطمئن و قوی هستید و مهمتر از همه اینکه احترام، اطمینان و وفاداری همهی اطرافیانتان را جلب
میکنید.
همیشه از درستکاریتان مثل چیزی مقدس محافظت کنید.
شماره ۱۰: در زندگی کاری و شخصیتان آیندهگرا باشید
آیندهگرایی نیازمند این است که برای خودتان و برای مسیر شغلیتان یک تصویر ذهنی بلند مدت به وجود بیاورید. تحقیقات ۵۰ سالهی دکتر ادوارد بنفیلد دردانشگاه هاروارد به این نتیجه رسیده که موفقترین زنان و مردان در جامعهی ما، نگرش بلند مدت دارند. به ۱۰ یا ۲۰ سال آینده فکر میکنند و هر روز
تصمیمهایشان را بر مبنای این بینش بلند مدت میگیرند. شما هم باید همینطور باشید.
مهمترین کلمه در آیندهگرایی کلمهی ایدهآلسازی است. لازمهاش این است که حرفهی آیندهتان را که از نظر ایدهآل باشد مجسم کنید. ۳ یا ۵ سال بعد خودتان را طرح بریزید و تصور کنید زندگیتان بینقص است و دقیقاً شغل مناسبتان را دارید.
اگر موقعیتتان از هر نظر کامل بود، چطور به نظر میآمد؟ کجا کار میکردید؟ وقتی شغل تمام عیارتان را ایدهآلسازی کردید، مشخص کنید برای رسیدن به این شغل و نگه داشتن آن باید چه جور شخصی بشوید. باید چه تواناییهایی داشته باشید؟ باید چه استعدادها و تواناییهای جدیدی در خودتان ایجاد کنید؟ درکارتان چیزی رابه کار بگیرید که به آن تحلیل فاصله میگوییم. به اختلاف بین جایی که امروز هستید و جایی که میخواهید در آینده باشید نگاه کنید. فاصلهی بین آن دو را تشخیص بدهید. همین حالا باید شروع به اعمال چه تغییراتی بکنید تا کنترل کامل سرنوشت آیندهتان را به دست بگیرید و خودتان را به شغلی که میخواهید برسانید؟
همانطور که پیتر دراکر گفته «بهترین راه پیشبینی آینده، خلق کردن آن است.» هرچه تصویر ذهنی واضحتری از جایی که میخواهید در سالهای آینده باشید ایجاد کنید، احتمالش بیشتر میشود که هر روز قدمهای لازمی را بردارید که تصویر ذهنیتان را به واقعیت تبدیل میکنند.
به آیندهی شرکتتان هم فکر کنید. به این فکر کنید که شرکتتان به کجا میرود و نیاز دارد چه کار کند که در آینده موفق باشد. هر چه در مقامی که دارید آیندهگراتر باشید، بیشتر حقوق میگیرید و سریعتر ترقی میکنید. هر چه آیندهگراتر باشید، تصمیمهای بهتری میگیرید و تأثیر مثبتتری روی عملکرد شرکتتان خواهید داشت. هر چه آیندهگراتر باشید بیشتر حس میکنید کنترل زندگی،مسیر شغلی و سرنوشت شخصیتان را به دست دارید.
شماره ۱۱: در هر کاری که میکنید هدفگرا باشید
افرادیکه اهداف واضح مکتوب دارند و دقیقاً میدانند در هر زمینهی زندگیشان چه میخواهند، بسیار بیشتر از کسان به نتیجه میرسند که مطمئن نیستند یا برایشان واضح نیست که چه میخواهند. احتمالاً چیزی که میتواند بیشترین کمک را به شما بکند تا بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید این است که شدیداً هدفگرا بشوید. معمولاً میگویند توانایی تعیین و رسیدن به هدفها، مهارت اصلی موفقیت است. خوشبختانه توانایی تعیین و رسیدن به هدفها را میتوانید به سرعت کسب کرده و بعد با تمرین هر روزه آن را پرورش بدهید.
این یک فومول سادهی هفت قدمی است که میتوانید در باقی زندگیتان برای تعیین و دستیابی به هر هدفی از آن استفاده کنید:
گام اول: تصمیم بگیرید دقیقاً چه میخواهید. تصمیم بگیرید در شغلتان، درحقوقتان، در روش زندگیتان، در سلامتیتان، درخانواده، در تناسب اندامتان و درتمامی عرصههای دیگر چه میخواهید. بیشتر افراد هرگز چنین نمیکنند. وقتی دقیقاً بدانید چه میخواهید خود را از ۹۵% افراد دیگر متفاوت میکنید.
گام دوم: آن را بنویسید. وقتی اهدافتان را روی کاغذ میآورید اتفاقی حیرتآور بین دستان و افکار شما رخ میدهد. در واقع هدف درذهن نیمه هشیارتان برنامهریزی میشود و در آنجا قدرت پیدا میکنند. با هر فردی که تا به حال صحبت کردم که شروع به نوشتن اهدافش روی کاغذ کرده بود، حیرت زده شده است که چطور اینقدر سریع آن اهداف به واقعیت تبدیل شدند.
گام سوم: برای شما این است که مهلت تعیین کنید. اگر هدف خیلی بزرگی است برای هر بخش آن
مهلتهای فرعی تعیین کنید و اگر مهلت خود را به هر دلیلی از دست دادید، مهلت دیگری مشخص کنید. ذهن نیمه هشیارتان به یک سیستم وادار کننده و واضح یا هدفی لازم دارد تا به آن برسد. وقتی مهلتی تعیین میکنید ذهن نیمه هوشیارتان را قدرت میبخشید تا شما را بر میانگیزد که کارهای لازم را برای عملی کردن هدفتان طبق برنامه انجام دهید.
گام چهارم: تمام کارهایی را که به فکرتان میرسد باید برای دستیابی به هدفتان انجام بدهید، فهرست کنید. اگر کارهای جدیدی به ذهنتان رسید، آنها را به فهرستتان اضافه کنید. روی لیستتان کار کنید تا تکمیل شود. این خیلی مهم است.
گام پنجم: برای شما این است که فهرستتان را در قالب یک برنامه مرتب کنید. برنامهای که فعالیتها طبق زمانبندی و به ترتیب فهرست شدهاند. مشخص کنید که اول چه کاری باید انجام بدهید و بعد چه کاری باید انجام دهید. مشخص کنید کدام مهمتر است و کدام کمتر اهمیت دارد. زمانی که شما هدف و برنامهای دارید، خیلی سریعتر از قبل به آنها میرسید.
گام ششم: برای شما این است که برای عملی کردن برنامهتان اقدامی کنید. کاری انجام بدهید، هرکاری که باشد. اما دست به کار شوید. راه بیفتید. درنگ نکیند. حیرتآور است که چند تا از برنامهها و اهداف از بین رفتهاند به این علت که کاری روی آنها انجام نشده است. اما این برای شما نیست.
هفتمین گام و شاید مهمترین قدم برای شما این است که هر روز کاری بکنید که شما را به سوی مهمترین هدفتان در آن زمان پیش ببرد. با انجام دادن کاری هر روز، سرعت حرکت را افزایش دهید و سریعتر و سریعتر به سمت هدفتان پیش روید و همانقدر سریع اهدافتان به سمت شما پیش میآیند. هر چه بیشتر درکارتان هدفگرا باشید، کارهای بیشتری انجام میدهید و ارزشمندتر میشوید. وقتی شدیداً هدفگرا
میشوید، از زمانتان بهتر استفاده میکنید و از دیگران جلو میزنید. موقعیتهای بهتری برای مسئولیتهای بزرگتر جذب میکنید. وقتی شدیداً هدفگرا هستید ناچاراً بیشتر حقوق میگیرید و سریعتر ترقی میکنید.
شماره ۱۲: در فعالیتهایتان نتیجهگرا باشید
توانایی شما در رسیدن به نتیجه، مهمترین چیزی است که میتواند به تنهایی تعیین کند چقدر حقوق بگیرید و چقدر سریعتر ترقی کنید. مهمترین چیز، نتایج است.
تحقیقات متعددی نشان داده که دو سال بعد از اتمام دانشگاه یا مدرسه، تأثیر تحصیلاتتان بر روی مسیر شغلیتان دیگر خیلی کم یا در حد صفر است. از آنجا به بعد تنها چیزی که اهمیت دارد تواناییتان در کسب نتیجه برای شرکتتان است.
خیلی افراد با تحصیلات و تواناییهای محدود شروع میکنند، اما در نتیجهی تمرکز یکسره بر نتایج، از افراد با تحصیلات بالا و مزیتهای متعدد بسیار موفقتر میشوند. شما هم هر پس زمینهای که دارید،باید همین راهحل را در پیش بگیرید.
برای اینکه نتیجهگراتر بشوید،تمام مدت این سه سؤال را از خودتان بپرسید:
۱- «با ارزشترین فعالیت من چیست؟». چه کارهایی انجام میدهید که بیشترین ارزش را به کارتان و به شرکتتان میدهد؟ اینجا است که باید انرژیتان را متمرکز کنید.
۲- «چه کاری را من و فقط من میتوانم انجام بدهم که اگر درست انجام شود میتواند یک تغییر اساسی ایجاد کند؟». این یکی از بزرگترین سوالها درنتیجهگرایی است. چه کاری را شما و فقط شما میتوانید انجام بدهید که اگر درست انجام شود، یک تغییر اساسی ایجاد خواهد کرد؟ هر چه که هست، بلافاصله مشغول کار بر روی آن بشوید.
۳- که احتمالاً بهتر از همه نیز هست این است «در این لحظه ارزشمندترین استفاده از وقت من چیست؟». در هر دقیقه و هر ساعت از هر روز، باید روی آن یک فعالیتی کار کنید که ارزشمندترین استفاده از وقتتان در آن زمان است. این کار در تبدیل شما به شخصی با ارزشتر و فراهم کردن امکان رسیدنتان به نتایج بالاتر، بیشترین تأثیر را دارد.
بهترین راه برای اینکه بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید این است که تمام روز بر روی فعالیتهایی کار کنید که بیشترین اهیمت را برای رئیستان دارند. بهترین روزهای زندگی کاریتان آنهایی هستند که بر روی چیزهایی که میکنید که برای رئیستان بیشترین اهمیت را دارند.
خبر خوب هم اینکه هر چه بیشتر فعالیتهای مهم را انجام بدهید فعالیتهای مهم بیشتری برای انجام به شما داده میشود.
شماره ۱۳: دنبال راه حلها باشید نه مشکلات
زندگی و کار شما یک توالی پیوسته از مشکلات است. تمام روز و شب مشکل بعد از مشکل خواهید داشت. افراد راهحلگرا ارزشمندترین افراد در هرسازمانی هستند. شما هم میتوانید فقط با معطوف کردن افکارتان از مشکل به راهحل در یک لحظه ذهنیتتان را از منفی به مثبت تغییر بدهید.
به جای اینکه به این فکر کنید یا نگران باشید که چه کسی چه کاری کرده و چه کسی مقصر است، باید این سوالها را بپرسید که «حالا چه کار کنیم؟» و «راهحل چیست؟».
هر چه بیشتر روی پیدا کردن راهحلها تمرکز کنید، راهحلهای بیشتری پیدا میکنید. هر چه در حل مشکلات بهتر بشوید، مشکلات بزرگتری برای حل به شما ارجاع میشود و به تناسب ابعاد مشکل، به شما پول، قدرت و مقام بالاتری هم میدهند. در واقع کل زندگی و مسیر شغلیتان تا حد زیادی به تواناییتان در حل مشکلاتی بستگی دارد که در سطح خودتان با آنها برخورد میکنید. وقتی هم آنها را حل کردید خود به خود به سطح بالاتری ترفیع پیدا میکنید، درست همانطور که در مدرسه وقتی در امتحانات یک سال موفق میشدید، به سال بالاتر میرفتید.
در رویکردتان به زندگی و کار، راهحلگرا باشید. از آن افرادی باشید که مردم مشکلاتشان را پیشتان
میآورند، چون همیشه یک ایدهی خوب دارید. هر چه هم بیشتر روی راهحلها تمرکز کنید زرنگتر
میشوید و راهحلهای بهتری پیدا میکنید.
با تبدیل شدن به شخصی که شدیداً راه حل گراست، میتوانید کل زندگی و مسیر شغلیتان را درمسیرپیشرفت سریع به سوی حقوق بیشتر و ترقی سریعتر قرار بدهید.
شماره ۱۴: درتمام قسمتهای کارتان به دنبال ایدههای جدید باشید
همیشه به دنبال راههای سریعتر، ارزانتر و سادهتر برای انجام کار و رسیدن به نتیجهی مطلوب باشید. خبر خوب این است که شما یک نابغهی بالقوه هستید. هوش و خلاقیت طبیعیتان بیشتر از آنی است که برای رسیدن به تمام هدفهایتان لازم دارید.
اما خلاقیتتان مثل یک عضله است. اگر از آن استفاده نکنید از بین میرود. هر چه هم بیشتر از تواناییتان برای به وجود آوردن ایدههای جدید استفاده کنید، زرنگتر و زرنگتر میشوید و ایدههای بهتر و بیشتری به ذهنتان میرسد تا در هر قسمت کارتان استفاده کنید.
موفقترین افراد درهرکاری آنهایی هستند که همیشه ایدههای جدید و بهتر میدهند و راههای جدید و بهتری برای رسیدن به هدفهای شرکت میآورند. این هم یادتان باشد که هیچ کس از شما زرنگتر نیست. هیچ کس از شما بهتر نیست. همانطور که هیچ کس عضلاتی بیشتر از شما ندارد، هیچ کس هم خلاقیت طبیعی بیشتر از شما ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که درزندگی و درکارتان چقدر و به چه خوبی از عضلات خلاقتان استفاده میکنید.
هر چه ایدههای بیشتری برای بهبود عملکرد کسب و کارتان بدهید بیشتر حقوق میگیرید و سریعتر ترقی میکنید.
شماره ۱۵: در همه کارهایتان مردمدار باشید
چه درزندگی شخصی و چه درزندگی کاری، مهمترین چیز روابط است. میزان موفقیتتان، سرعت ترقیتان و مبلغ حقوقتان، عمدتاً بستگی به تعداد کسانی دارد که میشناسید و آنها هم شما را به نحوی مثبت
میشناسند. هرچه افراد بیشتری از شما خوششان بیاید و از معاشرت با شما لذت ببرند، درهای بیشتری را به رویتان باز میکنند و موانع بیشتری را از سر راهتان برمیدارند.
کلید تبدیل شدن به یک شخص مردمدار، این است که در تمام کارهایتان به این قانون طلایی عمل کنید «هر چه برای خود میپسندی، برای دیگران هم بپسند». هر وقت موقعیتی پیش میآید به دیگران پیشنهاد بدهید که درکارها کمکشان کنید. ادب، مهربانی و دلسوزی را در برخورد با مردم، مخصوصاً کسانی که در مقام کم درآمدتری نسبت به شما هستند،تمرین کنید.
باید شبکهی آشنایانتان را به هرنحو ممکن گسترش بدهید. در سازمانهای کاری محلیتان عضو بشوید و در هر فعالیت کاری مربوط به زمینه شغلیتان شرکت کنید. خودتان را به دیگران معرفی کنید و بفهمید آنها چه کار میکنند. سوالهای خوب بپرسید و با دقت به جوابها گوش بدهید.
در کارتان شخصی صمیمی، اهل کمک و بشاش باشید. در هر موقعیتی از افراد قدردانی کنید. که از هر کسی که هر کاری چه کوچک و چه بزرگ برایتان انجام میدهد تشکر کنید. بروید و از مردم به خاطر منش، دارایی و موفقیتهایشان تعریف کنید. همانطور که آبراهام لینکلن گفته «همه از تعریف خوششان
میآید». با همه در شرکت طوری رفتار کنید که انگار یکی از ارزشمندترین مشتریهای کسبوکارتان هستند. با رئیس، همکاران و زیردستانتان طوری رفتار کنید که انگار همگی افرادی ارزشمند و مهم هستند. وقتی کاری کنید که دیگران احساس مهم بودن بکنند، آنها هم دنبال فرصت میگردند تا کاری کنند که شما هم احساس مهم بودن بکنید.
وقتی هم که مورد علاقه و احترام تمام افراد دور و برتان باشید، همه جور فرصت برایتان ایجاد میشود که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید.
شماره ۱۶: به دنبال رشد باشید
یعنی خودتان را وقف یادگیری مادامالعمر بکنید. خودتان را از اکثریت جدا کنید و کسی باشید که سریعتر از هر کسی دیگری در شرکت یاد میگیرد و رشد میکند.
واقعیت این است که در هر دو سال و نیم ۵۰% از علم و مهارتهایی که امروز دارید منسوخ میشود. یعنی در کمتر از ۵ سال، بیشتر چیزهایی که امروز بلد هستید از رده خارج و نامربوط خواهد شد. برای دوام و پیشرفت دردنیای تغییرات سریع فردا و فقط برای اینکه سرجایتان باقی بمانید و عقب نروید لازم است دائماً در حال ارتقای هر چه سریعتر و سریعتر علم و مهارتهایتان باشید؛ چه برسد به اینکه بخواهید جلو هم بیفتید.
۱۰% مردم آمریکا که بالاترین درآمد را دارند، روزی ۲ تا ۳ ساعت در زمینهی کاریشان مطالعه میکنند تا به روز باقی بمانند. آنها دائماً از هر منبع ممکنی اطلاعات میگیرند. در حالی که با سرعت فوقالعادهای در عصر اطلاعات حرکت میکنیم، افراد برتر هر کسب و کاری متوجه شدهاند که باید جلوتر از موج تغییرات بمانند و در غیر اینصورت زیر موج خواهند رفت.
شما امروز یک انتخاب بسیار ساده دارید: میتوانید حاکم باشید یا میتوانید قربانی تغییر باشید؛ حد وسطی وجود ندارد. کار شما این است که با یادگیری مداوم در جهت بهتر و بهتر شدن در کارتان، حاکم تغییر باشید. سه نکته کلیدی در یادگیری مادامالعمر وجود دارد:
۱- حداقل روزی یک ساعت در زمینهای که انتخاب کردهاید مطالعه کنید. خواندن برای ذهن همان کاری را میکند که ورزش کردن برای جسم میکند. اگر هر روز به مدت یک ساعت کتاب خوبی در زمینهی
کاریتان بخوانید، تقریباً یک کتاب در هفته میشود. یک کتاب در هفته، ۵۰ کتاب در سال میشود، ۵۰ کتاب در سال، ۵۰۰ کتاب طی ۱۰ سال آینده میشود. همین مطالعهی مداوم در زمینهی کاریتان، در مدت کوتاهی شما را تبدیل به یکی از زرنگترین و پردرآمدترین افراد در صنعت خودتان میکند.
۲- در هر دوره و سمیناری که پیدا میکنید شرکت کنید. پردرآمدترین کسانی که من میشناسم، از یک سر کشور به سر دیگر میروند تا در یک سمینار فشرده ۲ یا ۳ روزه شرکت کنند که میتواند درمسیر شغلیشان به آنها کمک کند.
یک کتاب، یا سمینار خوب میتواند به شما ایدهها و بینشهایی بدهد که میتواند برایتان درسالها کار سخت در رشتهی کاریتان صرفهجویی کند.
از این به بعد برای دانش جدید حریص باشید. اینکه یکی از آگاهترین و لایقترین افراد در زمینه کاریتان بشوید، درنهایت بیشتر از هر چیز دیگری میتواند به شما کمک کند که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید.
شماره ۱۷: عالیگرا باشید
تصمیم بگیرید در کاری که میکنید بهترین باشید. همین امروز تصمیم بگیرید که در زمینهی کاریتان جزو ۱۰% برتر شوید. بهترین افراد دور و برتان را نگاه کنید و دریابید که هیچ کس از شما زرنگتر و هیچ کس از شما بهتر نیست. اگر آنها از شما جلوتر هستند به این خاطرا ست که کارها را متفاوت از شما انجام میدهند. هر کاری را هم که کس دیگری انجام داده باشد، شما هم میتوانید انجام بدهید؛ فقط کافی است روشش را یاد بگیرید.
راه اینکه یکی از بهترین افراد درزمینهی کاری خودتان بشوید این است که حوزههای کلیدی
نتیجهگیریتان را بشناسید. اینها حوزههای مهارتی است که کارکردتان در آنها باید حتما عالی باشد تا در زمینهی کاریتان موفق باشید.
خبر خوب اینکه به ندرت ممکن است هیچ شغلی بیشتر از ۵ تا ۷ حوزهی کلیدی نتیجهگیری داشته باشید. اینکه چقدر حقوق بگیرید و با چه سرعتی ترقی کنید، تا حد زیادی به تواناییتان درکارکرد عالی در هر کدام از این زمینهها بستگی دارد.
وقتی حوزههای کلیدی نتیجهگیریتان را مشخص کردید، این سوال کلیدی را از خودتان بپرسید: «کدام مهارت است که اگر آن را کسب کنم و درآن متبحر شوم بزرگترین تأثیر مثبت را برمسیر شغلیم
میگذارد؟». این یکی از مهمترین سوالهایی است که تا آخر حرفهتان میپرسید و جواب میدهید.
اگر نمیدانید کدام تک مهارت است که میتواند بپرسید، از همسرتان بپرسید. اما لازم است به هر قیمتی که شده جواب این سوال را پیدا کنید و روی آن یک مهارت کلیدی متمرکز شوید که اگر درآن مهارت بالا برسید، میتواند بیشترین کمک را به شما بکند.
بعد فراگیری این مهارت را به عنوان هدف تعیین کنید. آن را بنویسید، برنامه بریزید و هر روز روی آن کار کنید. همین یک کار آنقدر مؤثر است که به تنهایی میتواند کل زندگیتان را عوض کند.
در نهایت امر هیچ کس اهمیت نمیدهد که کار را چقدر سریع انجام دادهاید. به تنها چیزی که اهمیت
میدهند این است که کار را چقدر خوب انجام دادهاید. تصمیم بگیرید در کاری که میکنید کاملاً عالی باشید و شغلتان را به نحوی کاملاً عالی انجام بدهید. این را به عنوان معیارتان تعیین کنید و هیچ وقت تا آخر مسیر شغلیتان از آن کوتاه نیایید.
شماره ۱۸: در کسب و کارتان مشتریگرا باشید
وارد عصر مشتری شدهایم. تمام موفقیت کاری به مشتریها بستگی دارد. هدف اصلی کسبوکار، ایجاد و حفظ مشتری است. سود در کسب و کار، نتیجهی ایجاد و حفظ مشتری به تعداد کافی و با هزینههای معقول است.
مشتریها هستند که تمام حقوقها و دستمزدها را پرداخت میکنند. مشتریها موفقیت و شکست شرکتها و همهی افراد داخل شرکت را تعیین میکنند. سم والتن، بنیانگذار فروشگاههای زنجیرهای وال مارت، گفته که «ما همه برای مشتری کار میکنیم و او میتواند در هر لحظه با یک تصمیم ساده برای اینکه از جای دیگر خرید کند، ما را اخراج کند.»
پس مشتریهای شما چه کسانی هستند؟ مشتریهای کلیدیتان چه کسانی هستند؟ تعریف مشتری این است: «کسی که برای رفع نیازهایش به شما متکی است یا کسی که شما برای رفع نیازهایتان به او متکی هستید.» طبق این تعریف، رئیستان مشتری شما است. همکارانتان مشتری شما هستند. کارمندانتان مشتری شما هستند. و البته مردمی که محصول و خدماتتان را میخرند مشتری شما هستند. هر کسی برای چیزی به همهی افراد دیگر متکی است. هر کسی مشتری کس دیگری است.
موفقیت شما در زندگی و حرفهتان کاملاً به این وابسته است که چقدر خوب در زندگیتان به مشتری خدمت کرده و او را راضی میکنید. هرچه هم که بیشتر و بهتر مشتریهایتان را راضی کنید، مشتریهای بیشتری برای راضی کردن نصیبتان میشود.
هر روز باید دنبال راههایی بگردید که ازمیزان توقع مشتریهایتان فراتر بروید و کسانی که در کار به شما متکی هستند را شگفتزده و خوشحال کنید. تواناییتان در خدمت به مشتری و راضی کردن او بهتر از هر کس دیگر،باعث میشود سریعتر از آنچه که بتوانید تصور کنید بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید.
شماره ۱۹: به سوددهی توجه داشته باشید
این کلید آیندهی شما است. این کلید رشد، موفقیت و ترقی سریع است. بهترین افراد در هر سازمانی شدیداً روی این موضوع متمرکز میشوند که برای افزایش سوددهی شرکت چه کاری میتوانند بکنند. هر چه هم که کار شما تأثیر بیشتری بر سوددهی داشته باشد، مهمتر میشوید و حقوق بیشتری میگیرید.
برای افزایش سوددهی یک شرکت دو راه وجود دارد. اولینش این است که با فروش بیشتر محصولات و خدمات موجود یا ایجاد محصولات و خدمات جدیدی که میشود به مشتریهای بیشتری فروخت، درآمد را اضافه کرد. راه دوم برای افزایش سوددهی این است که هزینهی عرضهی محصولات یا خدمات به بازار موجود را کم کرد.
بهترین ترکیب این است که دائماً به دنبال راههایی برای افزایش فروش و درآمد و درعین حال کاهش هزینهی ارائهی این محصولات و خدمات باشید. باید دائماً به دنبال راههایی باشیدکه تمام اجزای کارتان را باز سازماندهی، بازساختاردهی و بازمهندسی کنید تا بتوانید کارها را سریعتر و با هزینهی کمتر از قبل به انجام برسانید.
هر یک تومان مخارج اضافه را بیرون بکشید. هر هزینهای را بررسی کنید تا ببینید آیا میشود آن را به نحوی زد، کم کرد یا حذف کرد. درهر سازمانی کسانی از همه ارزشمندتر هستند و قدرشان بیشتر دانسته میشود آنهایی هستند که بیشتر از همه نگران سوددهی کلی شرکت باشند. وقتی هم که شما به نحوی برسوددهی شرکت تأثیر بگذارید و در این کار یک بازیگر کلیدی بشوید، به سرعت مورد توجه افراد کلیدی قرار
میگیرید که میتوانند در مسیر شغلیتان بیشترین کمک را به شما بکنند.
تواناییتان در اینکه به نحوی سوددهی را افزایش بدهید، یکی از سریعترین راهها برای این است که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید.
شماره ۲۰: قدرت شخصی مثبت ایجاد کنید
قدرت یک بخش خیلی حقیقی و مهم در زندگی کاری و سازمانی است. توانایی شما در کسب و قدرت و استفاده از آن در حرفهتان، برای موفقیت بلند مدتتان ضروری است. بگذارید توضیح دهم. قدرت در
سادهترین توضیحش به معنای کنترل داشتن برافراد و منابع است. قدرت یعنی این توانایی را دارید که روی چیزها تأثیر بگذارید که انجام بشوند یا انجام نشوند.
قدرت دو شکل عمده دارد. قدرت مثبت و قدرت منفی. قدرت مثبت آن است که از نفوذتان برای کمک به سازمان استفاده کنید تا بیشتر، سریعتر و ارزانتر به هدفهایش برسد. قدرت منفی آن است که کسی از موقعیت یا نفوذش استفاده کند تا به هزینه دیگران یا با هزینهی سازمان، خودش را بالا بکشد.
سه جور قدرت مثبت داریم که میتواند درخودتان ایجاد کنید:
۱- قدرت تخصص: قدرت تخصص وقتی به وجود میآید که در انجام کاری که برای شرکتتان مهم است، خیلی خیلی وارد بشوید. در نتیجه مردم به خاطر ارزش کمکی که میتوانید بکنید شما را تحسین میکنند و به شما احترام میگذارند.
۲- قدرت ذاتی: در این حالت به خاطر تواناییتان در اینکه در خدمت تیم باشید، با دیگران کنار بیایید و به دیگران کمک کنید به هدفهایشان برسند و کارشان را انجام بدهند، دیگران شما را دوست دارند و
تحسینتان میکنند. قدرت ذاتی وقتی به وجود میآید که دیگران شما را دوست دارند و میخواهند موفق باشید. این قدرت بیشتر از هر چیز، از اخلاق و شخصیتتان میآید.
۳- قدرت مقام: عبارت است از قدرت، اختیار و توانایی برای پاداش دادن و تنبیه کردن که به تناسب یک پست مشخص میآید. هر مقام یا پستی به همراه خود از این قدرت دارد.
خبر خوب اینکه وقتی درخودتان قدرت تخصص و قدرت ذاتی ایجاد کنید، به شما قدرت مقام هم داده
میشود. شما نشان میدهید که هر چه نفوذ بیشتری داشته باشید، نتایج بیشتر و بهتری برای شرکت و افراد آن میگیرید و در نتیجه افراد بالا دست و دور و برتان میخواهند شما درموقعیت مؤثرتری باشید.
این بهترین و مهمترین قدرتی است که باید درخودتان ایجاد کنید و پرورش بدهید. هرچه بیشتر قدرت پیدا کرده و از آن به نحوی مثبت و سازنده استفاده کنید، قدرت بیشتری به سوی خودتان میکشید. افراد بیشتری در اطرافتان حمایت و کمکتان میکنند. افراد بالادستتان منابع بیشتری در اختیارتان میگذارند. دیگران بیشتر به شما احترام میگذارند و قطعاً بیشتر هم حقوق میگیرید و سریعتر ترقی میکنید.
شماره ۲۱: عملگرا باشید
دربین مردان و زنان با کارآیی بالا، این خصوصیت بیشتر از همه به چشم میآید. آنها شدیداً عملگرا هستند. دائماً درحرکت هستند. همیشه درحال انجام کاری هستند که شرکت را به سوی دستیابی به هدفهایش پیش میبرد.
همین امروز تصمیم بگیرید که در خودتان احساس اضطرار ایجاد کنید. میل به عمل ایجاد کنید. در هر کاری که میکنید آهنگ سریعی داشته باشید. هر چه سریعتر حرکت کنید، کار بیشتری انجام میدهید. هر چه کار بیشتری انجام بدهید، تجربهی بیشتری کسب میکنید و کارآمدتر میشوید. هرچه سریعتر حرکت کنید انرژی بیشتری خواهید داشت. هر چه سریعتر حرکت کنید زرنگتر و خاطر جمعتر میشوید. هرچه سریعتر حرکت کنید، برای شرکتتان و همهی افراد دور و برتان ارزشمندتر میشوید.
فقط ۲% افراد در جامعهی ما احساس اضطرار دارند و همینها هستند که درنهایت تا اوج هرسازمانی بالا میروند. وقتی به خاطر سرعت و قابل اطمینان بودن در هرکاری که میکنید وجهه پیدا کنید، فرصتهای بیشتری را به خودتان جلب میکنید که کارهای بیشتر و بیشتری با اهمیت بیشتر و بیشتر انجام بدهید.
یک شخص متوسط با یک پس زمینهی متوسط که سریع و مداوم حرکت میکند، در نهایت از نابغهای که آرام و محتاط پیش میرود جلو میافتد. هدف شما این است که به عنوان کسی مشهور شوید که اگر بخواهند کاری سریع انجام بشود، آن را به شما میدهند. این کار بیشتر از هر چیز دیگری که بتوانید انجام بدهید، درهای بیشتری را به رویتان باز میکند و باعث میشود بیشتر حقوق بگیرید وسریعتر ترقی کنید.
بگذارید با گفتن چند تا از مشاهداتم، کتاب را تمام کنم. در تمام تاریخ بشری این بهترین زمان برای زندگی کردن است. قبلاً هیچ وقت تا این اندازه فرصت برایتان نبوده که بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید. شما امروز میتوانید طی چند سال خیلی بیشتر از آنی پیشرفت کنید که والدینتان یا پدربزرگ و مادربزرگتان طی یک عمر میتوانستند پیشرفت کنند.
امروزه استعداد و توانایی منابع اصلی ثروت هستند. همهی پولها ومنابع به سوی مردان و زنانی جریان پیدا میکند که نشان میدهند میتوانند کار را به انجام برسانند و میتوانند آن را سریع و خوب به انجام برسانند.
وقتی شروع میکنید به اعمال کردن این ۲۱ روش عالی برای اینکه بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر ترقی کنید، حرفهتان را درمسیر پیشرفت سریع قرار میدهید. سریعتر و مطمئنتر از تمام افراد دور و برتان پیش میروید. به پیش و به بالا میروید و زندگی و حرفهتان را تبدیل به چیزی واقعاً چشمگیر میکنید. برای این پیشرفت هم هیچ حدی وجود ندارد.